مس و طلا برابر هستند !
مس و طلا برار هستند. مدیر عامل شرکت ملی مس ایران از کشف تازه در معادن مس سونگون در آذربایجان شرقی خبر داد و بر اساس اظهارات ایشان، میزان شناخته شده مس موجود در این معادن، در پی حفاری عظیم تازه انجام شده، ۴ میلیارد تن بود و حالا ۵ میلیارد تن است. این کشف عظیم تازه خبر خوبی برای ایران است و با این حال، معمای بزرگ درباره معادن مس، استخراج آن و مسائل مربوط به درآمد آن، طبیعتا معادلات شرکت های مس، بخش خصوصی، روند صادرات آن و نحوه بازگشت ارز حاصل است.
فراتر از آن، زمینه ایجاد شده برای صادرات این محصول که شرکت های بخش خصوصی از آن متنعم می شوند، باید در شرایط تحریمی و بی برجامی سنجیده شوند و هر برکتی که برای اینان در معادلات تحت تحریم فراهم می شود، اگر در دایره بخش خصوصی باشد، باید با وضع مالیات جدی روبرو شود تا حق مردم به عنوان صاحبان واقعی و در واقع تنها صاحبان مشروع معادن و ثروت های کشور، از میان نرود.
وضع مالیات ویژه در شرایط تحریمی بر افراد و شرکت هایی که زمینه صادرات برایشان فراهم می شود، ضروری است. فراتر از این هشدار مبنایی، بحث این نوشتار درباره مس است!
قاعده کلی تعاملات کارشناسی اقتصاد جهان، بحث از قیمت های سرسام آور فلزات و کانی های استراتژیک است. در ماه های پس از ثبات نسبی کشورهای مختلف در پی بحران کرونا که با تجاوز روسیه به اوکراین همراه شد، قیمت گروه خاصی از فلزات و کانی های استراتژیک از یک سو چرخه تأمین و توزیع محصولات فرآوری شده آنها از سوی دیگر، به موضوع بحث کارشناسان تبدیل شد و فراتر از آن، دغدغه سیاستمداران و دولتیان شد.
اگر لیتیوم و کبالت معمای بزرگ بسیاری از طرح های تازه و یا طرح های توسعه خطوط پیشاپیش موجود باتری ها و خودروهای الکتریکی و بسیاری از محصولات دیگر بودند و هستند، اهمیتشان برای بحث کلیدی سرمایه گذاری در مبارزه با تغییرات اقلیمی را نشان می دهد. طبیعی است که محصولاتی مانند خودروهای الکتریکی، نقش جدی در تغییر روند مصرف سوخت های فسیلی در جهان دارند. یک فلز دیگر هست که به سرمایه های عظیمی که به مبارزه با تغییرات اقلیمی اختصاص داده شده، گره خورده است: مس!
مس، طلای ناب بود، طلایی تر هم خواهد شد
مس که طلایی ترین نقش را در صنعت برق به خود اختصاص داده بود، همیشه اهمیت داشته است. فلزی که رسانای قابلی است و خطوط برق و تلگراف و تلفن را حیات بخشیده و از میانه قرن نوزدهم به بعد، با تحول تکنولوژیک زندگی شهروندی در حال مدرن شدن، به روشنایی، گرمایش و ارتباطات، معنا بخشیده است.
تاکید بر اهمیت تاریخی و سنتی این فلز، اضافه گویی و توضیح واضحات است. اما آنچه که باید بر آن تأکید کرد، نهضت جهانی مبارزه با تغییرات اقلیمی است که مس را به یکی از مهمترین نیروهای این نبرد تبدیل کرده است. تقریبا همه تأسیسات و تکنولوژی های تولید انرژی پاک که سرمایه گذاری و تولیدشان حالا اولویت بسیاری از دولت ها است، به مس متکی هستند.
اگر تولید و فراوری خود این فلز هم با روند استخراج و فراوری خاص آن، آلاینده بود، تحولات در فناوری های مربوط به آن، به طور قابل توجهی از آلایندگیاش در معادن و صنایع مدرن در دنیا، کاسته است. حالا همه نگاه ها به منابع مس، قیمت مس و نیروهای عامل و مسلط بر بازار مس است. سه دوره خاص در دهه های اخیر را باید در بررسی تأثیر مس بر جهان، شناسایی کرد.
پیش از سالهای ابتدایی هزاره سوم ، اروپا و آمریکا با کارخانه ها و تولیدات خود، مهمترین نیازمندان مس در جهان بودند و پس از آن بود که هزاره سوم را چین با تأثیرگذاری خود آغاز کرد! چین به قطب تولید تبدیل شد و صنایع خارجی که به چین اسباب کشی کرده بودند تا از نیروی کار ارزان بهره ببرند، زمینه ساز تبدیل شدن چین به مهمترین جوینده مس در جهان شدند. دوران سوم را باید دوران “جهان بدون سوزاندن کربن” دانست که قرار است رویایش در سال ۲۰۵۰ برای اروپا و آمریکا محقق شود و نیاز به مس را به شدت در جهان افزایش خواهد داد.
مس کجاست و چه کرده؟
مس را علاقمندان به سیاست و تاریخ معاصر جهان، با شیلی می شناسند. روزگار دهه ۱۹۷۰ و صنعت مس کلیدی شیلی که به عنوان مهمترین صاحب این فلز در جهان، روی کار آمدن سالوادور آینده در آن کشور، به معنای دور شدن سیاست و دولت در شیلی از منافع آمریکایی بود و به کودتای خونین و تاسف بار هنری کیسینجر در آن کشور و روی کار آوردن پینوشه انجامید.
جدای از شیلی، چین و آمریکا که در تقابل و نبرد با یکدیگرند، معاون مس قابل توجهی دارند. باید در نظر داشت که منابع خوب و قابل توجه و با کیفیت که استخراج راحت و به صرفه داشته باشند را در کشورهای خاصی می توان یافت. شیلی و پرو در آمریکای جنوبی، کنگو و زامبیا در آفریقا و چین در آسیا، بیشترین منابع مس را دارند. معادلات تازه سیاست و اقتصاد جهان حالا به چین و مس نگاه می کند.
چین و مس
چین مهمترین بازیگر نمایش مسی است! یک پرده آن در جایی غریب و غیرمنتظره رقم خورده است که کشوری نیست جز افغانستان! بهره برداری و توسعه معادن مس بزرگ لوگر در این کشور را چین با همکاری و تعامل دوستانه با طالبان در همین یکی دو ماه اخیر، به طور جدی وسعت بخشیده است و بر آن مسلط شده است.
یکی از دلایل مهم رقابت پنهان سیاسی چین و آمریکا در کشوری مانند کنگو، جدای از فلزات استراتژیک کبالت و لیتیوم، اهمیت معادن مس این کشور است! چین که برای زامبیا حکم ولی نعمت را پیدا کرده است، به تازگی ریاست کارگروهی متشکل از کشورهای طلبکار از زامبیا را بر عهده گرفت و کمک کرد تا بخشی از بدهی های زامبیا پاک شود. البته چین بزرگترین سرمایه گذار در معادن مس سرشار زامبیا است!
فراتر از همه اینها، چین که خود منابع مس قابل توجهی دارد، به لحاظ نیاز بی پایانش به این فلز، توان فراوری را در خاک خود به شدت بالا برده است و تأسیسات و صنایع فراوری مس در چین، حاکمان بی رقیب این صنعت در جهان هستند. همین برتری است که چین را بر چرخه تأمین و توزیع این فلز مسلط کرده است.
آینده نزدیک و بحران مسی!
مهمترین نکته درباره مس به عنوان یک فلز استراتژیک، افزایش چندین و چند برابری نیاز صنایع و بازارها در کشورهای مختلف به این فلز است. از میانه سال گذشته میلادی بود که دغدغه ها درباره توان تأمین مس برای صنایع مختلف کشورهای جهان، به اوج رسید. حالا گزارش تفصیلی مؤسسه مطالعات استراتژیک S&P Global مدتی است که همه کارشناسان را به خود مشغول کرده است.
کارشناسان این مؤسسه در گزارش خود درباره دستاوردهای تحقیق گسترده اخیرشان، به صراحت درباره دورنمای رشد روز افزون نیاز جهان به مس، در سایه خیز دنیا برای توسعه صنایع تولید انرژی پاک و به صفر رساندن سوزان سوخت های فسیلی به سیاست گذاران هشدار داده اند. بحران عدم تعادل عرضه و تقاضا در بازار مس، به روایت این مؤسسه، در میانه همین دهه ممکن است که آغاز شود.
به هر ترتیب، تا سال ۲۰۵۰، جهان به طور جدی و روزافزون به مس نیازمند خواهد بود. آمریکا در دوران بایدن، خیز بلندی را برای اتکاء به داخل برای تولید و تأمین فلزات استراتژیک برداشته است و جدای از توسعه معادن، کانی هایی را که در خاک خود ندارد، می خواهد به طور حداکثری در داخل فراوری کند. اروپا به مس به عنوان واحد پول مبارزه با تغییرات اقلیمی می نگرد و برنامه هایش برای تأمین مس، جدی است.
در این شرایط است که خبر کشف ذخایر تازه فلزی مانند مس، خبری مهم و بزرگ برای ایرانیان است و باید امیدوار بود که سود حاصل از این نعمت خدادادی، به صاحبان اصلی این معادن برسد که مردم ایران هستند.