مارکی دوساد هیولای ادبیات
با تورق تاریخ دستگیرمان میشود این باور که داستانها و رمانها قادرند خوانندگانشان را به فساد بکشانند، باوری گسترده و قوی بوده است. مثلا ژان ژاک روسو فیلسوف فرانسوی زیسته در قرن هژدهم در مقدمه کتابش با نام هلوییز جدید ادعا می کند که دختران پاکدامن هرگز کتاب نخوانده اند. تصور همزمانی این عقاید با ظهور مارکی دوساد یکی از هیولاهای ادبیات اروتیک ناگفته معلوممان میکند که نوشته های او تا چه حد وقاحت بار و مضر سلامت جامعه شمرده می شده اند. آنقدر که بیست سال پس از مرگ او همچنان آثار او را شرورانهتر و جنایتبار تر از اعمال جانیان بالفعل میخواندند چرا که کتابها از بین نمیروند.
داستان به مثابه مخرب اخلاق؟
تقابل او با چنین جامعه ای را می توان در جملاتی که بر دیباچه کتاب «فلسفه در اتاق خواب» نوشته هم دید: «ای عیاشان تمام اعصار در هر سن و از هر جنس! من کتابم را به شما هدیه می کنم تا از اصول آن استفاده برید و در اقناع هوسهای خود بکوشید. هوسهایی که مصلحان ابله شما را از آن می ترسانند تنها ابزارهایی از طبیعتاند تا به واسطهشان تقدیر انسان به فرجام برسد.»با این احوال آیا ساد به قدرت داستانهایش برای تاثیرگذاری یا فاسد کردن خوانندگانش باور داشتهاست؟ او در کتاب ژوستین یا مصائب فضیلت از قول یکی راهبان می پرسد: « آیا ما میتوانیم به چیزی غیر از آنچه هستیم تبدیل شویم؟»
ساد در این کتاب تقوایی را که ژوستین برآن پافشاری می کند مرادف سیستم آزارگر حاکم بر کلیسا دانسته که درد و رنج را مایه عروج و تعالی می داند. دردی که با امیال شهوانی کشیشهای متجاوز گره می خورد، اما در حقیقت طعنی ست آشکار بر نگاه خودآزارگر به مذهب.
مارکی دوساد و حبسیه نویسی
گفتن از زندگی ساد و ابعاد آثار و افکار او مجالی بیش از یک شماره می طلبد اما پیش از همه باید گفت که اوبابت پرده دریهای مدام و اعمال خلاف عرف و رسواییهای اخلاقی نزدیک به سی سال از عمر هفتاد و چهار ساله اش را در زندان گذراند. از همین رو آثارش را علاوه بر وجهه لجام گسیخته و نامتعارفشان باید در رسته ادبیات زندان هم طبقه بندی کرد. هولناک ترین کتاب او با نام ۱۲۰ روز در سدوم یا مکتب لیبرتین بود که ساد آن را در زندان باستیل و در طی ۳۷ روز نوشت، این کتاب مایه های فتیشیسم، سلطه و انحراف را با آزار جنسی ، خشونت و قتل بازنمایی می کند. نمایشی مهیب و تکان دهنده از هرآنچه آدمیزاد می تواند از شناعت و وقاحت درباره امور جنسی متصور شود.
مارکی دوساد و تاثیر بر ادبیات و سینما
نام مارکی دوساد امروز با برداشتها و تفاسیر بسیاری در فرهنگ عامه پیوند خورده است. مثل واژه سادیسم که به منزله یک میل افراطی جنسی یا به برخی تعابیر نوعی از انحراف جنسی تلقی می شود. اما از این خوانشهای مسطح که بگذریم ردپای این نویسنده را می توانیم در مسیری بیابیم که منجر به برداشتن موانع نویسندگان پس از او برای بیان هنری و ادیبانه کامشهای تن شد.
زندگی، آثار، اندیشه ها و تاثیرات مارکی دوساد بر دیگر نویسندگان بارها دستمایه خلق آثار هنری و ادبی قرار گرفته، که هریک بسته به آبشخورهای فرهنگی و فکری خالقانشان بازتاب دهنده طیفهای گوناگونی از نمایه های آثار او هستند. لوییز بونوئل، خسوس فرانکو، ناگیسا اوشیما، پازولینی و فیلیپ کافمن از جمله این هنرمندان اند.
هرزه نگار مجنون، سنگدل، منحرف جنسی، متجاوز و قاتل گوشه ای از صفاتی ست که بیش از دو قرن است مارکی دوساد با آنها توصیف می شود از سوی دیگر برخی سوررئالیستهای فرانسوی در اوایل قرن بیستم او را با لقب «پیامبر آزادی» در ردیف قدیسین می شمردند. با تمام این احوال و ورای این القاب مستعمل و سهل انگارانه، چیزی که روشن است اهمیت نقش و حضور او در ادبیات اروتیک است و چهره او که به فراخور تنوع این خوانشهای گوناگون مدام در حال تغییر است.
