از تبرئه هویدا تا اعتراف اجباری میرحسین موسوی

IranGate
7 Min Read
از تبرئه هویدا تا اعتراف اجباری میرحسین موسوی

از تبرئه هویدا تا اعتراف اجباری میرحسین موسوی

از هویدا تا میرحسین فاصله زیادی نیست. هردو به فاصله چند سال از یکدیگر اما در دو رژیم، نخست وزیر شدند. سرنوشتشان هم شبیه شد. هر دو مغضوب شدند و به زندان و حصر افتادند. شاه مدتی پیش از خروجش از کشور هویدا را که دیگر نخست وزیر نبود،زندانی کرد و میرحسین هم ۲۰ سال بعد از پایان دوره نخست وزیری اش به حصر رفت.

اتهامات هویدا شبیه همان اتهاماتی است که حامیان او و منتقدان جمهوری اسلامی به میرحسین موسوی می بندند. چرا اپوزسیون خارج نشین و به ویژه طیف سلطنت طلب این قدر از میرحسین موسوی کینه دارد و به او حمله می کند؟ آیا ردیف اتهاماتی که برایش بر می شمرد و بر آن اصرار دارد واقعی و منصفانه است؟

چرا تا این اندازه او را در سیاست های جمهوری اسلامی آن هم بعد از گذشت بیش از ۳۰ سال از زمان نخست وزیری اش موثر و مقصر می دانند در حالی که او سالهاست در حصر است و این روزها تندترین حملات را به قدرت کرده است؟ فارغ از این ایده مشخص که اپوزسیون او را رقیب خود می داند و با هر جریان یا چهره ای که رقیب خود بپندارد بنای دشمنی دارد، اما به نظر می رسد که آنها درگیر یک استاندارد دوگانه در سیاست ورزی هستند. در واقع هرآنچه با منافع آنها و نه لزوما با حقیقت و انصاف؛ ناسازگار باشد را به چوب دشنام و تکفیر می رانند.

استاندارد دوگانه

استاندارد دوگانه اپوزسیون خارج از کشور در رویارویی با میرحسین موسوی آنجاست که آنها نخست وزیر شاه را بابت اتهاماتی مشابه تبرئه و نخست وزیر آیت الله خمینی را گناهکار می دانند. آنها حتی هیچ کدامشان تا کنون ذره ای شاه را برای به زندان انداختن هویدا ملامت و شماتت نکرده اند که اگر محبوس نشده بود شاید به آن سرنوشت دردناک هم گرفتار نمی آمد.

به جز آن، آنها برای هویدا به درست یا غلط هیچ نقش و سهمی در سیاست گذاری و تصمیمات اشتباه سیستم یا رژیم گذشته و شاه قائل نیستند و گفته ها یا ادعاهایش را که خود را صرفا مهره ای در یک چرخ دنده یا عامل اوامر شاه می دانست صد در صد می پذیرند.

آنها این ادعای هویدا را که هیچ اطلاع و نقشی از برنامه ها و کارهای ساواک نداشته را به درست یا غلط می پذیرند اما نوبت به میرحسین که می رسد حاضر نیستند با همین دست فرمان بروند! هویدا به نخست وزیر بی اختیار معروف است. گویا خودش هم در دادگاه بی تمایل نیست که چنین تصویری از خودش به نمایش بگذارد- حتی اگر برای رهایی از حکم اعدام باشد. حامیان نظام سلطنت اما ترجیح می دهند در این قضیه سکوت اختیار کنند و خود را به نشنیدن و ندیدن بزنند چرا که در این صورت مجبور به این اعترافند که شاه قدرت مطلق غیر دموکرات بود.

هویدا در دادگاه به درست یا غلط گفته بود:«سیستم آن‌طور بود. من آن سیستم را به وجود نیاورده بودم. قبل از من و بعد از من نخست‌وزیرانی بودند که با این سیستم کار کردند. من هم ادامه‌دهنده همان راه بودم نه به وجود آوردنده… من از کارهای ساواک هیچ اطلاعی نداشتم. رئیس ساواک البته معاون من بود اما نه از من دستور می‌گرفت و نه کارها را به من گزارش می‌داد..»

جالب این که موسوی هم در جلسه پرسش و پاسخی در سال ۸۹ شبیه همین حرف هویدا را زده بود که: «نه بنده نه هیچ کدام از سران وقت قوا از این ماجرا خبر نداشتند. در جلسه ای که با سران سه قوه در همان زمان داشتم، کسی نبود در آن جلسه که با این کار موافق باشد. خاطرم هست حتی آقای خامنه‌ای در همان جلسه ابراز کردند که این اعدامها مثل قیری است که بر سر نظام می ریزد و همه را سیاه میکند.»

از ساواک تا نهاد قضایی

اما دادستان دادگاه هویدا هم به درست یا غلط معتقد بود: «آقای هویدا! شما در جلسه قبل هم چنین حرف‌هایی زدید و سیستم را مقصر دانستید. دادگاه شما را محاکمه می‌کند، بلکه سیستم را محاکمه می‌کند، سیستمی که شما نماینده و مجری آن هستید. در آن سیتسم ملت نادیده گرفته شده بود. کشور تحت نفوذ بیگانگان بود. ساواک جوانان و مبارزان را به طرز فجیعی شکنجه می‌کرد و به قتل می‌رساند.

به طور خلاصه بگویید آیا این سیستم به نظر شما درست بود، که شما ادامه‌دهنده آن بودید؟» اپوزسیون خارج نشین هم دقیقا موسویِ در حصر را در جایگاه متهم چنین دادگاهی نشانده و به دنبال گرفتن اعترافات اجباری از اوست! مخالفان خارج نشین موسوی هم باید کلاه خود را قاضی کنند.

اگر نخست وزیر شاه به ادعای خودش به راستی یک مهره بی اختیار و بی خبر از اقدامات ساواک بوده چرا نخست وزیر آیت الله خمینی نباشد؟ با این تفاوت که حداقل رئیس ساواک معاون هویدا بوده اما قوه قضاییه ایران نهادی کاملا مستقل از قوه مجریه و نخست وزیری بوده است! در ساختاری که مذاکرات مک فارلین که مرتبط با دولت بوده دور از چشم نخست وزیر درحال انجام بوده چرا باید تصمیمات قضایی به اطلاع او می رسیده!

دادگاه انقلابی در حالی از هویدا می خواهد پاسخگوی اقدامات ساواک باشد که هویدا می گوید:« من هم به وسیله ساواک توقیف شده بودم و به زندان افتادم. اگر عمرم کفاف دهد، کتابی خواهم نوشت که در آن از شهریور بیست تا آخرین روز صدارتم سخن خواهم گفت.»

حالا اپوزسیون خارج نشین هم از موسوی می خواهد بابت عملکرد ساختاری که او را به حصر انداخته پاسخگو باشد! هویدا می خواست پاسخ هایش را در خاطراتش بنویسد که مهلت نیافت، امید که میرحسین این فرصت را یافته باشد.

Share This Article
Every media institution, regardless of its origin or the doctrine it embraces, heralds the dawning of a new vista — a window that illuminates hidden recesses with the radiance of insight. It symbolizes the rich tapestry of perspectives that enable us to perceive and interpret our world. At the IranGate Analytical News Agency, our commitment is unwavering: to uphold the highest standards of journalistic integrity. We recognize and value the media literacy of our audience. We don't merely acknowledge it — we champion its growth, ensuring it thrives rather than diminishes. Our guiding principle resonates through every story we present: 'IranGate: Your Gateway to Enlightened Awareness.'