خداحافظی موقت با بوریس جانسون
خداحافظی موقت با بوریس جانسون – بوریس جانسون، نخست وزیر بریتانیا نیست. در این ساعات که این نوشتار را می خوانید، او در بالمورال اسکاتلند، استعفای خود را تقدیم ملکه بریتانیا کرده است و جای خود را به وزیر خارجه کابینه خود، لیز تراس داده است. خداحافظی بوریس با نخست وزیری، پایان یک دوران دو دهه ای از “سیاست ورزی بوریسی” است که با روزنامه نگاری آغاز شد و به سرعت به درخشش رسانه‌ای همه جانبه قهرمان جذابی تبدیل شد که به وضوح از همان روزهای اول، رهبری محافظه کاران و شماره ۱۰ خیابان داونینگ را هدف گرفته بود.
بوریس در نطق خداحافظی خود، به رغم دریایی از رسوایی ها و اتهامات و به رغم بلایی که بر سر محبوبیت حزبش در میان بریتانیایی های غیرمحافظه کار آورده است، چنان استوار و مقاوم ظاهر شد که گویی در راه رسیدن به امپراتوری بریتانیا است. او عبارت استعفاء را به کار نبرد و از اسطوره های یونانی مدد گرفت تا کنایه ای به احتمال بازگشت خود به صدر سیاست ورزی کشورش بزند!
بوریس به ردیف‌های عقب جایگاه نشستن اکثریت محافظه‌کار مجلس عوام، منتقل خواهد شد. بی سابقه است که دو نخست وزیر پیشین بریتانیا، بوریس و سلف او، ترزا می، حالا در ردیف های عقب مجلس عوام، از بالا به نخست وزیر تازه خیره خواهند شد. این بوریس که بریتانیا دارد، به این راحتی صحنه را ترک نخواهد کرد!
بوریس، نماد سیاست ورزی هزاره سوم بریتانیا
بوریس جانسون را کار روزنامه نگاری به بریتانیا معرفی کرد. او در بروکسل خبرنگار بود و در نشریه ای که کار می کرد بیشتر از هر چیز، مطالب انتقادی اش درباره اتحادیه اروپا و بروکسل شهرت یافتند. او از همان دوره به رسوایی ها و رفتارهای نامعمول معروف شد و دردسر برای خودش درست کرد. فارغ التحصیل آکسفورد و عضو اشرافی یک گروه دانشجویی ویژه و نه چندان خوش نام، به بالا و پایین های ناشی از بازیگوشی و رفتارهای نامعمول عادت کرد.
او همچنین یاد گرفت که هر کار که می کند و هر رفتار نامعمولش، راه حلی دارد و هیچ دردسری نیست که راهی برای رهایی از آن نداشته باشد. فرزند یک چهره معتبر و برجسته امنیت بریتانیا بودن در کنار هویت فرانژادی امتیاز بزرگی برای او شد. بوریس، نواده یک روزنامه نگار و فعال سیاسی برجسته ترکیه عثمانی است که از مخالفان آتاتورک بود و به همین دلیل بود که اعدام شد و او را در واقع از هم دریدند! بوریس با رویکرد محافظه کارانه جدی در سال های دانشجویی و پس از آن رشد کرد و به سرعت و با استفاده از نبوغش، توانایی خطابه و دانش خود را به شدت گسترش داد.
تسلط او بر ادبیات انگلیسی و زبان های دیگر، در کنار دانش گسترده او از تاریخ، او را به خطیب ترین سیاست ورز کنونی بریتانیا تبدیل کرد. او با استفاده از ابزار رسانه و با حضور در شوهای متنوع تلویزیونی از همان سالهای ابتدایی هزاره سوم، چهره مهم سیاسی بریتانیا در ذهن و نگاه مخاطبان بود. او نماد سیاست هزاره سوم کشورش است.
اوجگیری اهمیت در رسانه بودن و شناخته شدن، کلیدی شدن اهمیت بهره گیری از ساده ترین و قابل درک ترین تمایلات و خواسته های شهروندان برای برقرار ارتباط با آنها در دوران رشد شبکه های اجتماعی و جالب تر از همه، حیاتی شدن سیاست هویت و کلیدی شدن قابل درک و ملموس و صمیمی بودن برای مردم، نکاتی بود که بوریس بهتر از همه درک کرد.
بوریس نرفته که برگردد!
بوریس جانسون به دلیل رسوایی های متعدد بود که مجبور به کناره گیری شد. جدای از مشکلات ریز و درشت سال های قبل، “پارتی گیت” بود که کاملا زیر پایش را سست کرد. راه انداختن دور همی های پرشور و عیش و نوش در شماره ۱۰ در بحبوحه محدودیت های کرونایی، سرانجام افشا شد. اخبار متنوع مربوط به این رسوایی دقیقا در شرایطی روز به روز بیشتر و بیشتر مخابره می شد که وضعیت اقتصادی بریتانیا و جهان، در سایه عواقب بحران کرونا، بدتر و بدتر می شد.
بوریس بحران تجاوز پوتین به اوکراین را به موقع روی هوا گرفت و با فعالیت جدی در زمینه حمایت از اوکراین و سفرها و سخنرانی ها و هر چه که توان داشت، تلاش کرد تا اذهان عمومی را از آن “پارتی گیت” شوم، منحرف کند. دست آخر، او اولین نخست وزیری شد که در دوران خدمت، به جرم قانون شکنی، آن هم قانون کرونایی که خودش وضع کرده بود، جریمه شد!
با این حال، بوریس افتان و خیزان ادامه داد تا اینکه با رسوایی تازه و افشای حمایتش از یک مقام مهم حزب و انتصابش به سمتی مهم، به رغم اطلاعش از مزاحمت های جنسی او، مقامات حزبی و نمایندگان حزبش در مجلس عوام و نیمی از کابینه اش، علیه او بسیج شدند و مجبور به استعفا شد.
بوریس جانسون، به رغم این رسوایی، به شدت در میان محافظه کاران بریتانیایی محبوب است. به طور مبنایی، لیز تراس، موفقیتش در جلب رأی محافظه کاران و انتخابش به رهبری حزب را مرهون حمایت بوریس است. او در نظرسنجی ها همچنان وضعیت قابل قبولی دارد و اگر چه حزب محافظه کار، با فاصله جدی از کارگرها در نظرسنجی ها عقب است، بوریس وضعیت بهتری از حزب خودش در افکار عمومی دارد.
او که پرونده های مختلفی علیه‌ش در حال تحقیق در مجلس عوام است، بعید است که چنان به دردسر جدی دچار شود و اراده سیاسی جدی در کمیته های تحقیقات برای محکومیت واقعی بوریس، مورد نیاز است و او از این جهت، آرامش خاطر نسبی دارد!
فراتر از همه اینها، کابینه تازه بریتانیا، در واقع کابینه بوریس است! مناصب مهم را لیز تراس در اغلب موارد به حامیان و یاران نزدیک رئیس سابقش سپرده است. نخست وزیر تازه بریتانیا، در نطق پیروزی خود در گردهمایی حزب، تقدیر مفصل و جذابی از بوریس کرد و دستاوردهای او را به اعضاء حزب یادآوری کرد.
در حالیکه حزب محافظه کار، در همه رده ها، دچار شکاف شده است، تردیدی نیست که بوریس جانسون با محبوبیتش در میان بسیاری از اعضاء و با نفوذ و محبوبیت رسانه‌ای، نقش آفرین برجسته سیاست آینده داخلی است. آن هم در شرایطی که یک ماه اخیر را بیش از هر چیز، صرف گذراندن تعطیلات در خارج از بریتانیا و میهمانی ها در شماره ۱۰ کرد! بوریس نرفته که روزی بازگردد. بوریس همینجا است!